عناوین محتوای این صفحه

در ایم مطلب از دکتر گرافیک، درباره معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او حرف خواهیم زد.

لئوناردو دی سر پیرو داوینچی (Leonardo di ser Piero da Vinci)، دانشمند، نقاش، مجسمه‌ساز، معمار، موسیقی‌دان، مهندس، مخترع، آناتومیست، زمین‌شناس، گیاهشناس و نویسنده ایتالیایی در دوره رنسانس بود. شاید بتوان گفت نبوغی که او در کارهایش از خود نشان داده، بیش از هر چیز دیگری مورد توجه نسل‌های آینده و بعدی خود قرار گرفته‌است. در این مقاله به زندگینامه این شخص خواهیم پرداخت.

 

معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او

داوینچی فردی بی‌نهایت کنجکاو و خلاق بود. وی نظریات خود را در مجموعه یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه هستند، ثبت کرده‌است. او طرحهای مبتکرانه‌ای را برای ساخت سلاح‌هایی مانند توپ‌های بخار، ماشین‌های پرنده و ادوات زرهی ارائه کرده بود، هرچند که بسیاری از آن‌ها هرگز ساخته نشدند. داوینچی اولین طراح هواپیما و صدها اثر معماری دیگر به‌شمار می‌رود.

یکی از طرح‌های ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت دا وینچی معروف است، کیلومترشمار و چیزهای دیگر را طراحی یا اختراع کرد و با استفاده از خط معکوس برای طراحی‌های خود یادداشت‌هایی را نوشته‌است، که آن‌ها را فقط در مقابل آینه می‌توان خواند.

او نقاشی های برجسته زیادی هم از جمله مونالیزا دارد، به طوری که خیلی ها اورا از نقاشی هایش میشناسند.

 

زندگینامه داوینچی:

لئوناردو در 14 یا 15 آوریل 1452 در شهر تپه‌ای وینچی در توسکانی، در قلمرو جمهوری فلورانس که در آن زمان تحت سلطه خاندان مدیچی بود، متولد شد. نظریه‌های بسیاری در مورد هویت مادر لئوناردو وجود داشته و دارد، از جمله اینکه او برده‌ای خارجی یا جوانی فقیر اهل همان منطقه بوده‌است. به گفته الساندرو وتزوزی، شواهد نشان می‌دهد که پیرو برده‌ای بدین نام داشته‌است.

لئوناردو هیچ نام خانوادگی، به معنای امروزی کلمه، نداشت و دا وینچی تنها به معنای «اهل وینچی» است. نام کاملش در زمان تولد لئوناردو دی سر پیرو داوینچی بود که از نظر لغوی به معنای «لئوناردو، (پسر) سر پیرو اهل وینچی» است.

لئوناردو اولین سال‌های زندگی خود را در روستایی به نام آنچیانو در خانه مادرش سپری کرد و احتمالاً از سال 1457 م به بعد راهی خانه پدری‌اش در شهر کوچک وینچی شد و آنجا در کنار پدر، والدین پدرش و عموی خود زندگی کرد. پدرش با دختری 16 ساله به نام آلبیرا آمادوری ازدواج کرد که آلبیرا لئوناردو را بسیار دوست می‌داشت اما در سال 1465 در جوانی و بدون فرزند درگذشت. در سال 1468، زمانی که لئوناردو 16 ساله بود، پدرش بار دیگر، این بار با فرانچسکا لانفردینیِ 20 ساله ازدواج کرد.

 

معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او

 

فرانچسکا هم بدون فرزند مرد. وراث قانونی پیرو از همسر سومش، مارگریتا دی گوگلیلمو که شش فرزند زایید و همسر چهارم و آخرش، لوکرتزیا کورتیجیانی که او هم شش بچه زایید، متولد شدند. در مجموع، لئوناردو 12 خواهر و برادر ناتنی داشت که از نظر سنی بسیار کوچکتر از او بودند، به گونه‌ای که کوچک‌ترین آن‌ها زمانی متولد شد که لئوناردو 40 ساله بود. او با خواهران و برادرانش ارتباط کمی داشت.

سال‌های اولیه زندگی لئوناردو موضوع حدس و گمان‌های تاریخی بوده‌است. جورجو وازاری، زندگینامه‌نویس قرن شانزدهمی که سرگذشت نقاشان رنسانس را ثبت کرده، در روایتی از لئوناردو در نوجوانی می‌نویسد: «دهقانی یک سپر برای خودش ساخته بود و از سر پیرو درخواست کرد که برای او طرحی بر آن نقش کند. لئوناردو، با الهام از داستان مدوسا، هیولایی که از دهانش آتش بیرون می‌زد را بر آن نقاشی کرد.

در اواسط دهه 1460، خانواده لئوناردو به فلورانس که در آن زمان مرکز تفکرات و فرهنگ اومانیستی مسیحی بود، نقل مکان کرد. حدوداً 14 ساله بود که او را به عنوان گارتزونه (شاگرد پسر) به هنرکده آندرئا دل وروکیو که از نقاشان و مجسمه‌سازان برجسته فلورانس درآن زمان بود، فرستادند. این همزمان شد با درگذشت مجسمه‌ساز معروف دوناتلو که استاد وروکیو نیز بود. لئوناردو در سن 17 سالگی کارآموز وروکیو شد و به مدت هفت سال از او تعلیم دید. دومنیکو گرلاندایو، پیترو پروجینو، ساندرو بوتیچلی و لورنزو دی کردی از جمله دیگر نقاشان مشهوری هستند که در این هنرکده کارآموز بودند یا به طریقی با آن ارتباط داشتند.

آنجا با رموز فنی ریخته‌گری و کارهای فلزی آشنا شده و آموخته‌است که چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدل‌های برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیس‌هایی را پدیدآورد. شمار زیادی از نقاشان و پیکرتراشان خوب، از هنرآموزان کارگاه موفق «وروکیو» بودند، ولی «لئوناردو» بسیار بهتر از یک نوجوان با استعداد بود، به گونه‌ای که در 17 سالگی در کار پیکر تراشی و سایر امور مربوط به آن به استاد ماهری تبدیل شده بود و قادر بود ابزارهای پیچیده و ماشین‌های مورد نیاز را پدیدآورد.

او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آن‌ها در تابلوهایش استفاده کند؛ علاوه بر این، دانش گسترده‌ای درباره نورشناسی، ژرفا نمایی و استفاده از رنگ‌ها کسب کرد. چنین آموزشی کافی بود که از هر نوجوان با استعدادی یک هنرمند برجسته بسازد. او پس از اتمام آموزش به شهر میلان رفت.

لئوناردو در سال 1472 به عضویت گروه قدیس لوقا درآمد. مرکز این گروه یا اتحادیه، که عمدتاً از داروفروشان، پزشکان، و هنرمندان تشکیل شده بود، در بیمارستان سانتا ماریانوئووا بود. احتمالاً لئوناردو در آنجا فرصتی برای آموختن کالبدشکافی به دست آورد. در 1478 شورای شهر از او خواست نمازخانه سان برناردو در کاخ وکیو را نقاشی کند ولی بنا به دلایلی، این مأموریت را انجام نداد.

در طول زندگی لئوناردو، آن‌گونه که وازاری توصیف کرده‌است، توانایی‌های خارق‌العاده او در اختراع، «زیبایی ظاهری ممتازش»، «الطاف بی‌نهایتش»، «نیرو و سخاوت زیادش»، «روحیه شاهانه و وسعت عظیم ذهنش» در کنار دیگر ابعاد زندگی‌اش باعث ایجاد کنجکاوی در دیگران می‌شد. یکی از این ابعاد، علاقه‌اش به حیوانات بود. او بنا به گفته وازاری پرندگان محبوس در قفس‌ها را می‌خرید و آزاد می‌کرد و نیز احتمالاً گیاهخوار بود.

داوینچی دوستان زیادی داشت که امروزه در زمینه کاری خود یا به دلیل اهمیت تاریخیشان شناخته شده هستند. از جمله آن‌ها، لوکا پاچیولی بود که در دهه 1490 م با همکاری او کتاب در باب تناسب الهی را تألیف کرد. به نظر می‌رسید که لئوناردو، جدا از دوستی‌اش با سیسیلیا گالرانی و خواهران د اِسته (ایزابلا و بئاتریس)، هیچ دوستی نزدیکی با زنان نداشته‌است. از ایزابلا د اِسته به عنوان تنها زنی که شناخت نسبتاً کاملی نسبت به او داشت نامبرده می‌شود. نقل است داوینچی در سفری به همراه ایزابلا به منتووا، از او پرتره‌ای کشید که به نظر می‌رسد قرار بود طرح اولیه یک نقاشی باشد اما هم‌اکنون گم شده‌است.

 

اواخر زندگی و مرگ:

داوینچی اواخر عمر خود را در شهر واتیکان در ایتالیا سپری نمود مکانی که رافائل و میکل آنژ در آنجا فعالیت داشتند. در اکتبر 1515 فرانسوای اول (François premier)، پادشاه فرانسه، میلان را به تسخیر خود درآورد. در دسامبر همان سال لئوناردو به نزد فرانسوای اول و پاپ لئون دهم فراخوانده شد. به لئوناردو سفارش جدیدی برای ساخت یک شیر مکانیکی داده شد، شیری که می‌توانست به طرف جلو گام بردارد و قفسه سینه‌اش را باز کرده و خوشه‌ای از گل‌های سوسن را نمایان سازد.

 

معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او

 

در سال 1515 به خدمت فرانسوا درآمد و در خانه‌ای ییلاقی در کلوس لوس در نزدیکی اقامتگاه سلطنتی جای گرفت. او سه سال پایانی عمر خویش را به همراه فرانچسکو ملزی شاگردش در آنجا گذرانید و حقوقی معادل هزار اسکودی (واحد پول آن زمان در ایتالیا) دریافت می‌کرد. داوینچی در روز دوم ماه مه سال 1519 در حالی که تبدیل به یکی از دوستان صمیمی فرانسوا شده بود در کلوس لوس درگذشت.

 

آثار و نقاشی های داوینچی

اگرچه تعداد آثار لئوناردو داوینچی چندان چشمگیر نیستند، اما هریک از آنها سرشار از نبوغ هنری، تکنیک‌های بدیع و ذوق فراوان هستند که بیننده را متحیر می‌کنند.

داوینچی برای نقاشی‌های خود، ترکیب‌بندی‌های نبوغ‌آمیز ابداع کرد، شخصیت‌های نقاشی خود را با توجه به ویژگی‌های روانی به تصویر کشید، اندام انسان را با بررسی آناتومی بدن، به‌ درستی ترسیم کرد و بالاخره با آزمودن روش‌های گوناگون موفق شد فضا و اشیای سه‌بعدی را بر روی سطحی دوبعدی نقاشی کند.

 

مونا لیزا (19-1504 میلادی)‌

مونالیزا مشهورترین اثر هنری جهان است و هرروزه هزاران بازدیدکننده را از سراسر جهان به موزه‌ی لوور پاریس می‌کشاند. بسیاری از بازدیدکنندگان تحت تاثیر نگاه مرموز و لبخند رازآلود پرتره قرار می‌گیرند.

شاید پرتره‌ی به‌ظاهر معمولی زن جوان با لباس ساده، نقاب نازک روی چهره، رنگ‌های مات تابلو و نداشتن جواهرات برخی از بازدیدکنندگان را دچار سردرگمی کند؛ بازدیدکنندگانی که متحیرند چرا این تابلو، این‌همه جنجال به پا کرده است.

 

معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او

 

به نظر می‌رسد سادگی تابلو استعداد لئوناردو را در سبک رئالیسم تحت‌الشعاع قرار داده است. چهره‌ی سه‌بعدی سوژه، بیانگر مهارت داوینچی در بکار بردن تکنیک اسفورماتو (محو کاری) است؛ تکنیک هنری که در آن برای ایجاد فرم از تغییر تدریجی سایه‌روشن به‌جای خطوط استفاده می‌شود.

ویژگی‌های برجسته‌ی تابلو ازجمله نقابی که با ظرافت نقاشی شده، موی بافته و ترسیم دقیق لایه‌های پارچه بیانگر صبر بی‌پایان لئوناردو در بازآفرینی مشاهدات دقیق او است.

حالت مبهم چهره‌ ‌بر واقع‌گرایی اثر می‌افزاید و بازدیدکنندگان را دچار تردید می‌کند که آیا مونالیزا لبخند دلنشین یا تمسخرآمیزی بر لب دارد؟ دلیل این ابهام، پیچیدگی پرتره است که همچون انسان‌ها، در‌ آن ‌واحد، خصوصیات متضادی را به نمایش می‌گذارد.

 

شام آخر (98-1495 میلادی)

شام آخر یکی از شاهکارهای نقاشی‌ جهان است. داوینچی این اثر را در طول اولین اقامت خود در شهر میلان، به سفارش حامی خود، لودویکو اسفورزا، بر روی دیوار صومعه‌ی سانتا ماریا دله گرتزیه نقاشی کرد.

لئوناردو با ترسیم روایتی دنباله‌دار، چندین لحظه‌‌ی مرتبط در انجیل‌های چهارگانه ازجمله انجیل متی باب 26 آیه‌ی 28-21 را به تصویر می‌کشد. در این آیات عیسی اعلام می‌کند که یکی از حواریون به وی خیانت خواهد کرد و بعدازآن، مراسم عشای ربانی را بنیان می‌گذارد.

 

 

معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او

داوینچی مجذوب شیوه‌ای بود که بتواند به وسیله‌ی آن، شخصیت انسان را تا حد ممکن از طریق ژست، حالت بدن و چهره آشکار کند؛ درنتیجه برای هر یک از حواریون واکنش منحصربه‌فردی ترسیم کرد.

در تابلوی شام آخر، حواریون در حالت‌های نشسته، ایستاده، کشیده یا درهم‌تنیده نقاشی شده‌اند و در این حین به نظر می‌رسد با یکدیگر نجوا می‌کنند، فریاد می‌کشند، سوگواری می‌کنند و گرداگرد مسیح که آرام در مرکز تصویر نشسته است به بحث مشغول هستند. داوینچی در این نقاشی، با آزمودن تکنیکی جدید، از دو لایه چسب‌رنگ یا رنگ‌روغن بر روی زمینه‌ای زیرسازی شده استفاده کرد که درنهایت منجر به پوسته‌پوسته‌شدن نقاشی شد.

شاید این تابلو درخشندگی روز اول را نداشته باشد اما بازدیدکنندگان هنوز هم می‌توانند بر پیچیدگی حالات مختلف انسانی که به ‌طرز فریبنده‌ای دریک ترکیب‌بندی ساده‌ نقاشی شده‌‌اند، صحه بگذارند.

 

مرد ویترویوسی (1490 میلادی)

طراحی جوهر و قلم مرد ویترویوسی (Vitruvian Man) متعلق به یکی از دفترچه‌های متعدد لئوناردو است. در این طراحی یادداشت‌هایی وجود دارد که به مبحث «تناسبات ایده آل انسانی» می‌پردازند؛ تناسباتی که ویتروویوس، معمار رومی، یک قرن پیش از میلاد، در کتاب معماری خود، آن را شرح داده است. داوینچی یادداشت‌های خود را به شیوه‌‌ای معکوس نوشته که تنها در مقابل آینه خوانده می‌شوند.

او با طراحی این اثر نظریه‌ی ویتروویوس را توضیح می‌دهد. بنا بر این نظریه، بدن ایده ال انسان می‌تواند در میان یک دایره و مربع، دو شکل هندسی متفاوت، جای بگیرد. داوینچی این مفهوم را با کشیدن فیگور مردانه‌ای در دو حالت و بر روی یکدیگر شرح داده است؛ در یکی از این فیگورها، بازوهای مرد به‌گونه‌ای از هم باز شده‌اند تا درون یک مربع قرار بگیرند و در دیگری دست‌ها و پا‌ها به‌اندازه‌ای کشیده‌ شده‌اند تا در دایره محصور شوند.

این اثر نه تنها نمایانگر تلاش لئوناردو برای درک متون ویتروویوس است بلکه علاقه‌ی او را به تفسیر بیشتر موضوع نشان می‌دهد. اگرچه داوینچی اولین نفری نبود که مفاهیم ویترویوسی را ترسیم می‌کرد اما طراحی او به خاطر ترکیب ریاضیات، فلسفه و هنر به یکی از نمادین‌ترین آثار هنری دوران رنسانس تبدیل شد. در حال حاضر این اثر در دمایی کنترل‌شده در گالری آکادمیای ونیز نگهداری می‌شود و به‌ندرت به نمایش عموم درمی‌آید.

 

خودنگاره

این طراحی که با گچ قرمز از یک پیرمرد با ریش و موهای بلند موج‌دار کشیده شده است، مدت‌ها به‌عنوان خودنگاره‌ی داوینچی شناخته می‌شد. پوسترهای این خودنگاره آن‌قدر زیاد تکثیر شده بود که به‌راحتی می‌توانستید تصور بیشتر مردم از چهره‌ی داوینچی را حدس بزنید.

 

معرفی آثار داوینچی و زندگینامه او

 

بااین‌وجود برخی کارشناسان استدلال می‌کنند که چهره‌ی پر از چین‌وچروک پرتره، خطوط روی پیشانی، چشمان رو به پایین او مسن‌تر از طول عمر لئوناردو است. لئوناردو در سن 67 سالگی چشم از جهان فرو بست.

آن‌ها اظهار می‌کنند که شاید این تصویر یکی از آن طراحی‌ها یا طرح‌های اولیه‌ی عجیب لئوناردو بوده که او از سر عادت از آدم‌های عجیب‌وغریب در دفترچه‌هایش می‌کشیده است. این پرتره به هرکسی که تعلق داشته باشد با سوژه‌های جذاب لئوناردو تفاوت دارد؛ هرچند او بازهم توانسته است، نجابت و دانایی یک مرد سالخورده را در طراحی خود بازتاب دهد.

 

جمع بندی

لئوناردو داوینچی یکی از  نقاشان دوره‌ی رنسانس، همچنین دانشمند، نویسنده و مخترع بزرگ ایتالیایی بود. او همواره سنت‌ها و تکنیک‌های گوناگون هنری را آزمود تا اثری بی‌عیب و نقص بیافریند.

معروف ترین نقاشی او مونالیزا است. او در سال 1519 میلادی و در سن 67 سالگی درگذشت.

تگ ها:

آخرین مطالب بروز شده ...
Picture of پشتیبانی دکترگرافیک

پشتیبانی دکترگرافیک

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *