در این مطلب از دکتر گرافیک، درباره معرفی آثار ونگوگ و زندگینامه او حرف خواهیم زد.
وینسنت ونگوگ یا وینسنت ویلم فان خوخ (Vincent Willem van Gogh) نقاش پستامپرسیونیسم هلندی بود که کار او تأثیر گستردهای بر هنر سده 20 میلادی داشت. در ادامه به بررسی زندگینامه و معرفی آثار او خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
معرفی آثار ونگوگ و زندگینامه او
وینسنت ویلم فان خوخ (Vincent Willem van Gogh) شناخته شده با نام وینسنت ونگوگ هنرمندی هلندی تبار بود. وی از سنین کم فعالیت هنری خود را شروع کرد و علاقه بسیار زیادی نسبت به نقاشی نشان میداد. او به دلایل مختلف که در ادامه به آنها اشاره میکنیم، تا اواخر عمرش فعالیتهای رسمی نکرده و بیشتر اثار رسمی و معروف اش که موفقیت وی را در نتیجه داشتند را در 2 سال اخر زندگی اش خلق کرده است.
دوران کودکی و تحصیل
ونسان ون گوگ در 30 مارس 1853 در زوندرت، روستایی نزدیک شهر بردا در استان برابانت شمالی هلند، نزدیک مرز بلژیک زاده شد. او بزرگترین فرزند زندهمانده آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودوروس ون گوگ بود. پدر و پدربزرگ او کشیش و سه تا از عموهایش فروشنده آثار نقاشی بودند. نام پدربزرگ و عموی او نیز ونسان بود که به او «عمو کِنت» میگفت.
همچنین ونسان نام برادر بزرگتر وی و فرزند نخست خانواده بود که چندی پس از تولد و یک سال پیش از تولد ونسان درگذشته بود. برادر محبوب و حامیاش تئودوروس ون گوگ، ملقب به تئو، چهار سال پس از ونسان در 1 مه 1857 بهدنیا آمد. سپس خانواده ون گوگ دارای چهار فرزند دیگر، یک پسر به نام کور و سه دختر به نامهای آنا، الیزابت و ویل شد. ونسان اغلب کودک ساکت و آرامی بود.
در سال 1860 میلادی وارد دبستان روستای زوندرت شد. جایی که یک کشیش کاتولیک به 2300 دانشآموز درس میداد. از سال 1861 یک معلم خصوصی، به او و خواهرش ویل درس میداد تا اینکه در سال 1864 به یک مدرسه شبانهروزی به نام سنت پرولی در زونبرگ رفت. دوری از خانواده او را افسرده میکرد و این مسئله را در بزرگسالی نیز عنوان کرد. در سال 1866 به یک دبیرستان به نام ویلن کلس در تلبوری رفت و در آنجا تحت نظر کنستانتین هایزمن، که در پاریس به موفقیتهایی رسیده بود، اصول نخستین طراحی را آموخت.
در سال 1868 ونسان ناگهان به خانه بازگشت؛ بعدها در نامهای به تئو، سالهای نخستین خود را اینگونه توصیف میکند: «دوران جوانی من تیره و سرد و بیحاصل بود».
زندگی هنری
ونسان ون گوگ فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال 1880میلادی و در سن 27 سالگی آغاز کرد. وی پس از مواجهه با آثار ژان فرانسوا میله عمیقاً تحت تأثیر نقاشیهای او و پیام اجتماعی آنها قرار گرفت و در همین زمان بود که طراحی را بهصورت جدی و حرفهای آغاز کرد. او از آنجا که در سن 37 سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در 10 سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از 900 نقاشی، بیش از 1100 طراحی و 10 چاپ میشود. برخی از پرآوازهترین آنها در 2 سال پایانی عمرش کشیده شدهاند.
ون گوگ در ابتدا تحت تأثیر نقاشیهای هلندی از رنگهای تیره و اندوهناک استفاده میکرد تا اینکه برادر جوانترش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت بعدها باعث آشنایی او با نقاشان امپرسیونیسم شد. آشنایی وی با جنبشهای امپرسیونیسم و پستامپرسیونیسم در پاریس پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.
ون گوگ شیفته نقاشی از کافههای شبانه، مردم طبقه کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گلهای آفتابگردان بود. مجموعه گلهای آفتابگردان او که تعدادی از آنها از سرشناسترین نقاشیهایش نیز بهشمار میآیند شامل 11 اثر است.
بریدن گوش چپ
ونسان ون گوگ که از بیماری روانی رنج میبرد، در دسامبر 1888 گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید. درباره اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیدهاست. ون گوگ تا روز 23 دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمیآورد چه بلایی به سرش آمدهاست. درباره چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو گفتمان بر سر زبانها است:
نخست:
ون گوگ، که در اوایل سال 1888 به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای ترسناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به حالت روانپریشی نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحملناپذیر میشنید تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم:
روایت دیگر این است که ون گوگ به یک زن روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد؛ زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.
مرگ
ون گوگ در آخرین سال زندگی خود 1890 به دکتر گاشه روانشناسی که کامی پیسارو به او معرفی کرده بود، مراجعه کرد. نخستین برداشت ون گوگ از گاشه که چهرهاش را نیز کشیدهاست این بود که دکتر از خود او بیمارتر است.
روز به روز فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیقتر میشد با این حال او تنها در 2 ماه پایانی عمرش 90 نقاشی برجای گذاشت. ونسان ون گوگ در 29 ژوئیه 1890 در سن 37 سالگی در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمانسرای رَوو درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود که پیش از مرگش بر بالین وی آمده بود اینگونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.
بر پایه باور بیشتر مردم، وی خودکشی کردهاست؛ ولی بر پایه برخی گفتهها، مرگ وی در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب توسط دو نوجوان مست صورت گرفتهاست و وی بعداً تصمیم گرفت که برای حفاظت از آنها، مسئولیت واقعه را بر عهده بگیرد. پژوهشگران معتقدند که گلوله با زاویه و نه بهطور مستقیم به قسمت فوقانی شکم ون گوگ اصابت کردهاست. در حالی که در صورت خودکشی انتظار میرود گلوله بهطور مستقیم به فرد اصابت کند.
پژوهشگران بر پایه شواهد و نامههای بهدستآمده معتقدند که ونگوگ نیت خودکشی نداشته اما زمانی که با مرگ یا خطر آن مواجه شد، خود را تسلیم مرگ کردهاست.
در سال 1965 یک کشاورز، تفنگی را که ون گوگ با آن خودکشی کرد در مزرعه گندمی که ونگوگ برای نقاشی به آن میرفت در نزدیکی دهکده اور سور آواز پیدا کرد. با اینکه قدمت این تپانچه تقریباً و کالیبر گلولههای آن شبیه همان گلولههایی است که ونسان ونگوگ خود را با آن کشت اما درباره اصالت این تفنگ، تردیدهای اساسی وجود دارد.
آثار ونگوگ
شب پرستاره:
شب پرستاره (THE STARRY NIGHT) شاید بتوان مشهورترین اثر ونگوگ دانست. اگرچه ونگوگ تابلوی شب پرستاره را در روز و با استفاده از قدرت تخیل نقاشی کرد اما این شاهکار منظرهای از پنجرهی اتاق آسایشگاه روانی او را در شهر سنت رمی دو پروانس فرانسه به تصویر میکشد.
گفتنی است این اثر علاقهی هنرمند به ستارهشناسی را نیز نشان میدهد. بنا بر تحقیق رصدخانهی گریفیث پارک، ونگوگ موقعیت قرارگیری ماه، ونوس و چندین ستاره را در یکشب صاف بهدرستی ترسیم کرده است.
این نقاشی یکی از بهترین آثار هنر غرب و قطعاً بهترین نقاشی ونسان ونگوگ و شاهکار او به شمار میرود که وی در سال 1889 نقاشی کرده است.
گلهای آفتابگردان:
بسیاری ونگوگ را استاد نقاشی طبیعت بیجان میدانند. مشهورترین تابلوهای او در این زمینه، مجموعه نقاشیهایی است که او در سال 1888 از گلهای آفتابگردان ترسیم کرده است.
این تابلوها به خاطر به تصویر کشیدن زیبایی طبیعی و رنگهای زنده از شهرت فراوانی برخوردار هستند. یکی از این نقاشیها که در زمرهی آثار گلهای آفتابگردان قرار دارد، با عنوان گلدانی با 15 گل آفتابگردان (Vase with Fifteen Sunflowers) شناخته میشود.
جالب است بدانید این تابلو در سال 1987 به قیمت حدوداً 40 میلیون دلار به یک سرمایهگذار ژاپنی فروخته شد و رکود گرانترین حراج فروش نقاشی را شکست. این رکورد دو سال بعد با تابلوی دیگری از ونگوگ به نام گلهای زنبق (Irises) شکسته شد.
گلهای زنبق:
نقاشیهای ونگوگ از گلهای زنبق یکی از برجستهترین آثار ونگوگ به شمار میروند و این نقاشی که در سال 1889 کشیده شده، مشهورترین آنها است.
ونگوگ این اثر را یک سال قبل از مرگ خود کشید و به این دلیل که هنرش را نقطهی امیدی در برابر حملههای عصبی خود میدید، عنوان تابلو را “صاعقه گیری برای بیماری من” (lightning conductor for my illness) انتخاب کرد.
تابلوی گلهای زنبق در سپتامبر1987 به قیمت 53.9 میلیون دلار به فروش رسید و این نقاشی را به گرانترین نقاشی فروخته شده در زمان خود تبدیل کرد. این رکورد برای دو سال و نیم پابرجا بود و امروزه با احتساب نرخ تورم، در ردهی پانزدهم گرانترین نقاشیهای جهان قرار میگیرد.
پرتره دکتر گاشه:
پل فردیناند گاشه (Paul-Ferdinand Gachet) پزشکی فرانسوی بود که مسئولیت درمان ونگوگ را در آخرین ماههای زندگی وی بر عهده داشت.
پرترهی این پزشک یکی از تحسینبرانگیزترین نقاشیهای ونگوگ است. این نقاشی دو نسخه دارد که نقاشی پیش رو اولین نسخهی آن به شمار میرود و ونگوگ آن را در سال 1890 ترسیم کرد.
تابلوی دکتر گاشه در پانزدهم ماه مه، سال 1990 به قیمت 82.5 میلیون دلار به فروش رسید و به گرانترین تابلوی نقاشی زمان خود بدل شد.
گفته میشود این رقم تا به امروز بالاترین قیمتی است که برای یک اثر هنری در یک حراجی عمومی پرداخت شده است. بهعلاوه این نقاشی در حال حاضر با احتساب نرخ تورم، در ردهی ششم فهرست گرانترین نقاشیهای دنیا قرار دارد.
کافه تراس در شب:
کافه تراس در شب (CAFE TERRACE AT NIGHT) که به کافه تراس در پلاس دو فروم هم شهرت دارد، اولین نقاشی ونگوگ با پسزمینهی آسمان پرستاره محسوب میشود. ونگوگ این اثر را در سال 1888 کشید. بازدیدکنندگان هنوز هم میتوانند در گوشهی شمال شرقی میدان پلاس دو فروم بایستند و نظارهگر منظرهای باشند که ونگوگ آن را نقاشی کرده است.
«کافه تراس در شب» یکی از پر تفسیرترین نقاشیهای ونگوگ به شمار میرود. یکی از بحثهای داغ در میان کارشناسان بر سر این است که آیا این تابلو میتواند تصویری نبوغ آمیز و متفاوت از نقاشی شام آخر داوینچی باشد. جالب است بدانید در چندین فیلم به این نقاشی اشاره شده و همچنین کافهای در کرواسی وجود دارد که شبیه به کافهی تابلو بازطراحی شده است.
سیب زمینی خورها:
سیبزمینی خورها (THE POTATO EATERS) یکی از اولین کارهای بزرگ ونگوگ بهحساب میآید که او در سال 1885 کشیده است. او مصمم بود تا روستاییان را تا حد ممکن واقعگرایانه به تصویر بکشد و عمداً مدلهای زمخت را برای نقاشی خود انتخاب کرد، مدلهایی که به قول خود او «با همان دستانی که در ظرف گذاشتهاند، زمین را کندهاند».
ونگوگ حتی دو سال بعدازاین کار و باوجود کشیدن نقاشیهای بیشمار، هنوز سیبزمینی خواران را بهترین اثر خود میدانست و در نامهای به خواهرش نوشت: «آنچه من دربارهی کار خودم فکر میکنم این است که نقاشیای که من از روستاییها در حال خوردن سیبزمینی در نوینن (Nuenen) کشیدهام، رویهمرفته بهترین کاری است که انجام دادهام.»
خودنگاره با گوش باندپیچی شده:
ونگوگ به خاطر خودنگارههایی که از خود کشیده، شهرت زیادی دارد. او در طول زندگیاش، 30 تابلوی خودنگاره خلق کرد. یکی از این خودنگارهها به خاطر داستانی که در پشت آن وجود دارد، معروف شده است.
گفته میشود ونگوگ بعد از مشاجرهای که با پل گوگن، دوست و دیگر نقاش مشهور همعصر خود داشت، گوش چپ خود را با تیغ برید و سپس به یک فاحشهخانه رفت و با تقدیم گوش خود به یک روسپی به نام راشل گفت: «به قیمت جان خودت از این شی محافظت کن».
این نقاشی یکی از دو خودنگارهای است که او بعدازاین ماجرا در سال 1889، خلق کرد. بهتر است بدانید که ونگوگ از یک آینه برای ترسیم خودنگاره استفاده کرده و به همین دلیل گوش سمت راست بهجای گوش چپ در نقاشی، باندپیچیشده است.
اتاق خواب آرل:
این نقاشی اولین نسخه از سه نقاشی مشابه است که به «اتاقخواب آرل» شهرت دارند و در سال 1888 کشیده شده است. عنوانی که خود ونگوگ برای آنها انتخاب کرده، خیلی ساده «اتاقخواب اثر ونسان» نام دارد.
تفاوت این سه نقاشی در تابلوهایی است که از دیوار سمت راست آویزان شدهاند. در این نسخه تصاویر کوچکی از پرترههای ونگوگ روی دیوار سمت راست دیده میشود که او از دوستانش اوژن باخ (Eugene Boch) و پل-اوژن میله (Paul-Eugene Milliet) کشیده است. سوژهی نقاشی، اتاقخواب ونگوگ در میدان پالاس لا مارتین در آرل، شهر بوش-دو-رون (Bouches-du-Rhone) فرانسه است که به نام «خانهی زرد» شناخته میشود.
شکوفههای بادام:
برادر ونگوگ، تئو، در اوایل سال 1890 پسری به نام ونسان داشت. ونگوگ علاقهی زیادی به کودک داشت. همسر برادرش، جو، در نامهای به او مینویسد: «او همیشه باعلاقهی زیادی به نقاشیهای عمو ونسان نگاه میکند».
ونگوگ این نقاشی را به خاطر تولد برادرزادهاش کشید. او یکی از طرفداران هنر ژاپنی بهخصوص ژانر چاپ نقاشی روی چوب یا اوکی یوئه (Ukiyo-e) بود و تاثیر اوکی یوئه و ارزش فراوانی که او برای این هنر قائل بود را میتوان در این اثر مشهور مشاهده کرد.
گندم زاری با درختان سرو:
گندم زاری با درختان سرو (Wheatfield with Cypresses) عنوان سه نقاشی از ونگوگ است که ترکیببندی مشابهی دارند. این نقاشی نخستین نسخه از این سه نقاشی است و کار روی آن در سال 1889 به اتمام رسید.
ونگوگ که شیفتهی درختان سرو و مزارع گندم بود، این نقاشی را یکی بهترین نقاشیهای منظره میدانست و به همین دلیل دو اثر مشابه دیگر نیز خلق کرد. این اثر در حال حاضر در موزهی هنر متروپولیتن نیویورک قرار دارد.
ممنون از همراهی شما…